غریبانه
عاشقانه های من
این چند روز انقدر استرس داشتم که داشتم میمردم.اولین امتحان ترم ریاضی بود.که من بد جوری باهاش لجم. ولی شب قبلش انقدر کار کردم و سوال حل کردم که دیگه مخم داشت میترکید.فردا صبحش وقتی داشتن برگه ها را میدادن تمام سعی خودما کردم که بتونم ارامشم را حفظ کنم.چون ریاضی را با استرس اصلا نمیتونم جواب بدم. اکثر سوالات را درست حل کردم.وقتی دادم و اومدم پایین دیدم جوابا را رو دیوار زدن.نگاه کردم بیشتر سوالا را درست حل کرده بودم. داشتم ذوق مرگ میشدم.خودمم باورم نمیشد انقدر خوب بدم.بعد از امتحان ریاضی بیشتر از هزار مرتبه خدا را شکر کردم .اخه واقعا ریاضی برام مشکل بود.امیدوارم بتونم بقیه امتحانا را خوب بدم.امتحانای امسال خیلی واسه ی انتخاب رشته تاثیر داره.فقط میتونم بگم که تنها عامل موفقیتم کمک و یاری خدای مهربونم وبعد از اون تلاش خودم که اونم بایاری خداوند تونستم با ارامش درس بخونم.خدایاشکرررررررررررررررررت که مثل همه تنهام نمیذاری و همیشه کنارم هستی .تویی که همیشه وهمه جا باهام هستی و این بنده ی حقیرت را تنها نمیذاری.خدایاممنون یک شنبه 10 دی 1391برچسب:خدایا شکرت, | 20:39 | نگارمجیدی |
|
|